توضیحات
یکی بود یکی نبود غیر از خدا هیچکس نبود.در روستای دور افتاده ای آسیابانی زندگی می کردکه خر پیری داشت.
او از این حیوان برای بارکشی و سواری استفاده می کرد ولی حالا بعد از گذشت سالهای سال حیوان زبان بسته ضعیف و از کار افتاده شده بود و دیگر به درد آسیابان نمی خورد.
به همین دلیل یکروز…