توضیحات
خلاصه ای از کتاب:
پلیموت زرد رنگ پس از اینکه جاده منتهی به در ورودی سازمان مرکزی (سیا) را پیمود در مقابل پلکان عریضی که به در ورودی وصل میشد توقف کرد و راننده که مرد قوی هیکلی بود و یونیفرمی به رنگ سبز بر تن داشت از ماشین پائین جست و در حالیبکه خم مبشد در عقب را باز کرد. مردی که در صندلی عقب اتومبیل نشسته بود به محض باز شدن در بیرون آمد و به سرعت دکمه های پالتو های خود را انداخت تا ..
پلیموت زرد رنگ پس از اینکه جاده منتهی به در ورودی سازمان مرکزی (سیا) را پیمود در مقابل پلکان عریضی که به در ورودی وصل میشد توقف کرد و راننده که مرد قوی هیکلی بود و یونیفرمی به رنگ سبز بر تن داشت از ماشین پائین جست و در حالیبکه خم مبشد در عقب را باز کرد. مردی که در صندلی عقب اتومبیل نشسته بود به محض باز شدن در بیرون آمد و به سرعت دکمه های پالتو های خود را انداخت تا ..