توضیحات
جبر و اختیار، مفهومی که در طی قرنها مورد سؤال بسیاری از فیلسوفان و انسانها بوده است و هرکسی از زاویهی نگاه خود به آن مینگرد. بسیاری معتقد هستند که جهان آیینهی باورهای ماست و درواقع چیزی که در بیرون خود میبینیم نمودی از آن چیزی است که در درون به آن باور داریم. هاکان منگوچ، نویسندهی اهل ترکیه، در کتاب خود به نام هیچ ملاقاتی تصادفی نیست، از زاویهی نگاه خود به این موضوع پرداخته است.
کتاب هیچ ملاقاتی تصادفی نیست، داستان سفر یک صوفی جوان را روایت میکند که به همراه دوستش برای پیدا کردن هدف زندگیشان پا به آن میگذارند. دو مسافر بدون آنکه چیزی با خود بردارند و تنها با ایمان و باور به خدا، شروع به سفر میکنند و حتی نمیدانند در جستجوی چه هستند. صوفی و دوست او تنها به توشهای که روزانه نصیبشان میشود دلخوش هستند و بدون برنامه مشخصی از شهری به شهر دیگر میروند.