توضیحات
فراموشی، نفرین ابدی قبیله ماست. ما محکومایم به ناشناختگی. این روزها ما همدیگر را پیدا میکنیم گاهی، تی پسکوچه و پیادهرو، توی مهمانی و رختخواب و پارک و کلاس و اینترنت و اداره و کافه، و حرفهای ممنوعه میزنیم، نگاههای ممنوعه میکنیم، لذتهای ممنوعه میبریم. ما پسریم، قبیلهی ما فرق دارد… ناف قبیلهی ما را با در-به-دری بریدهاند.