توضیحات
کتاب حاضر داستانی است به قلم خانم خدیجه حسنزاده. ندا دختر جوانی که در آستانه ورود به دانشگاه قرار داشت در یک خانواده معمولی با یک خواهر، دو برادر و مادرش زندگی میکرد. پدرش فوت کرده بود و ارث زیادی به آنها رسید. ندا دو خواستگار عاشق و دلباخته داشت، بهنام و علی. بهنام را از دوران نوجوانی میشناخت و دوستش داشت، اما علی پسر همسایهشان بود و اصلا علاقهای به او نداشت. خانواده ندا به او اصرار میکردند با علی ازدواج کند، چون او دارای موقعیت مالی و اجتماعی خوبی است. بالاخره ندا علیرغم میل باطنی خود و به اصرار زیاد خانواده تن به ازداوج با علی میدهد. علی آدم منفعت طلب و مال دوستی که افکار شیطانی در سر داشت و بعدها باعث تباهی زندگی ندا شد…