توضیحات
تاب «عروس ایران» درباره داستان پرماجرای نورجهان بانوی ایرانی، ملکه و همسر جهانگیر امپراطور هند است.
در بخشی از کتاب آمده است:
«…دخترک دیگر سخنی نگفت. جهانگیر که تاب ایستادن نداشت، کنار دختر نشسته با ادب و فروتنی پرسید:
– ممکن است شما را بشناسم؟
– مرا بشناسی؟! چرا ممکن نیست!؟ نام من مهری است. من ایرانی هستم. پدرم به هند آمده تا در دستگاه پدرت کاری پیدا کند. من سیزده سال دارم، فهمیدی؟
دخترک ایرانی با وقار و متانت بینظیری صحبت میداشت، اعتنائی به ولیعهد امپراتور نمیکرد. مثل اینکه با یکی از همشهریهای خود سخن میگوید…»