توضیحات
سفرنامه زیر آسمان ایران نام سفرنامهای است که در سالهای بعد از جنگ بینالمللی اول نگاشته شده و در سال 1928 در لندن توسط موسسه انتشارات اچ.اف.جی وبدربی به چاپ رسیده است. سفرنامه زیر آسمان ایران که حاوی مطالب خواندنی از نقاط جنوبی ایران است نکتههای فراوانی را از زندگانی مردم در آن روزگار متضمن است و از عادات و آداب و کیفیات زندگانی مردم جنوب و بالأخص عشایر فارس فصولی آورده است.این سفرنامهنویس با افراد محقق و باستانشناس و مورخ ایرانی مصاحبت داشته و بسیاری از روایتهای او مأخوذ از اهل تحقیق و دانش است و همچنین با خانوادههای صاحب نام نیز در تماس بوده و خلق و خوی طبقات مختلف مردم را مورد بررسی قرار داده است.
ویژگی دیگر سفرنامه زیر آسمان ایران عکسهای متعددی است که از ایران و ایرانیان زینت بخش خاطرات خود کرده است. این عکسها روشن و گویا، تصاویری از ایران در اوایل قرن بیست است که مکمل مطالب سفرنامه اوست. نویسنده در سفر خود به ایران مأموریت سیاسی نداشته است و دلیل بارز بیغرضی او این واقعیت است که آمریکاییها در آن زمان هیچ نوع درگیری سیاسی در جهان نداشتهاند.
نویسنده انگیزه خود برای آغاز سفر به ایران را اینگونه بیان میکند: کلمه ایران همیشه برای من تصویری افسون کننده را مجسم مینمود و تصور میکنم برای بیشتر مردم غرب این چنین باشد. تصورات ذهنی در مورد این کشور مختلف است گاه صحراهای خشک و سوزان و گاه کوههای پوشیده از برف، عبور قطار شتران در حالی که سایهای از نقش خود را بر افق منعکس نمودهاند، بانوانی که نقاب که بر چهره دارند، باغهایی از گل سرخ و درختان سرسبز و رؤیایی از درختانی که منقوش در قالیهای زیبای ایرانی هستند نه درختان زمینی که از خاک میرویند و بلبلانی که بر شاخهای این درختان با نوکهای باز به خواندن الحان خوش مشغولاند.
مدتها قبل از آنکه توفیق دیدن این کشور نصیبم گردد، آنچه در روزنامههای صبح بهعنوان خبر در مورد ایران مشروح میگردید، همانقدر برایم مسحورکننده بود که ایران بهعنوان یه تاریخ کهن و باستانی. شاهنشاهی رضا شاه باآنکه قطعه کوچکی از سرزمین پهناور باستانی ایران و سایه بیرنگی از عظمت و جلال گذشته را شامل میگردید معذا ارتباط مستقیم و چشمگیر آن با شاهنشاهی کوروش کبیر به خوبی مشهود و ترسیمی از آن گذشته باشکوه بود.
…شهر اصفهان برای ایرانیان غرور و افتخار می آفریند همان طور که رم برای ایتالیایی ها و دهلی برای هندی ها غرورانگیز است.آثار تاریخی اصفهان و سبک های معماری استثنایی آن و بقایای هنرهای تزیینی که دراین معماری ها به کار رفته و هنرهای اصیل و دستی و خاطره ی اقتدار گذشته، (…)جملگی آثاری زنده هستند که شهرت اصفهان را محفوظ می دارند . اصفهان شهری است که بنیان آن با عقل و بینشی چون عقل و بینش سلیمان و تدبیرو دانشی چون تدبیر و دانش آصف وزیر گذارده شده است.»
«افسانه چنین می گوید که روزی حضرت سلیمان در معیت وزیرخود آصف با جمعی از پریان سواربرقالیچه به سیر و سیاحت مشغول بوده اند،ازآسمان به زمین می نگرند و زاینده رود را می بینند که به دریاچه ای می ریزد و این دریاچه در میان دو کوه مستور از برف قرار دارد و کوه ها به صحرایی لم یزرع مشرف هستند. سلیمان، مفتون زیبا یی طبیعت در این نقطه می شود و فکر ایجاد شهری دراین محل،او را به خود مشغول می دارد. اما وزیر باتدبیر او می گوید اگر این رودخانه طغیان کند،دریاچه لبریز خواهد شد و شهر را آب فرا می گیرد و ویران می کند. در این هنگام یکی از پریان به نام «گاوخونی»خود را از روی قالیچه به زمین پرتاب می کند و در همین لحظه دریاچه خشک می شود و به جای آن شهری بنیاد گذاشته می شود که نام آصف خان بر آن می نهند و به مرور ایام نام شهر به اصفهان تبدیل می شود.
در ایران، دزدان بهطور مداوم، در جستجوی تریاک هستند. به نظر میرسد یکی از دلایلی که دزدان را وادار به دزدی تریاک میکرد این بود که هم نیاز مصرفی خودشان را تامین می کردند و هم تریاک کالایی بودکه در همه جا با پول نقد معاوضه میشد و دلیل دیگری که میتوان برای این کار دزدان ذکر کرد این بود که دولت خود مراکزی را دایر کرده بود که سوخته تریاک مصرفی را از معتادان جمعآوری و در قبال آن وجهی پرداخت میکرد