توضیحات
خاطرات روسپیان سودازده من (خاطرات دلبرکان غمگین من)
گابریل گارسیا مارکز
کتاب حکایت روزنامهنگار پیری است که در نودمین سالگرد تولدش تصمیم میگیرد بکارت دختر روسپی چهارده سالهای را زایل کند اما هنگامی که فرد مورد نظر خود را مییابد متوجه میشود که دختر روسپی بر اثر مواد مخدری که رئیس روسپیخانه به او داده است، به خواب رفته و نمیتواند از خواب برخیزد. این اثر برای اولین بار توسط امیرحسین فطانت در خارج از کشور ترجمه و منتشر شد. این کتاب بعدها جهت دریافت اجازه چاپ در ایران تغییر نام داد و با نام «خاطرهٔ دلبرکان غمگین من» منتشر شد.
هرگز نگاهِ محزونش را وقتی صبحانه می خوردیم فراموش نخواهم کرد: چرا حالا که آنقدر پیری منو شناختی؟ جواب دادم: سن اون چیزی نیست که آدم داره، اونه که آدم حس میکنه.