توضیحات
مولف در این کتاب نشان میدهد که چگونه از یک سو در جامعه سرمایهداری فساد اخلاق (دزدی، فحشا، دورویی، دروغ و (…ترویج میشود و از سوی دیگر نظریه پردازان سرمایهداری، جامعه پر فساد خود را نمونه جامعهای قلمداد میکنند که از “آزادی “و “حقوق بشر “دفاع میکند و در نتیجه ذهن مردم ساده و زیر ستم را از جنبشها و انقلابهایی که پرچمدار اخلاق راستین هستند دور نگه میدارند . بهزعم مولف، تمامی تلاش سرمایهداری جهاتی در این است تا از موازین اخلاقی مورد قبول تودههای مردم برای استعمار آنان استفاده نموده، مانع قیام آنها، علیه بی عدالتی و فساد حاکم بر دنیای سرمایهداری شوند .